مهدیهمهدیه، تا این لحظه: 21 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره
علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 5 روز سن داره
مهسا خانوممهسا خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

اقا زاده

بدون عنوان

تو سالهای قبل خیلی رفته بودم حرم اقا امام رضا ولی این بار خیلی فرق میکرد یه جورایی این بار با دل شکسته رفته بودم و با دل شکسته  وبا همون بغضی که توگلوم بود رفتم حرم و از امام رضا خواستم...... خواستم که اگه به صلاحمه یه نی نی بهم بده که خیلی زود جوابم داد خیلی دوستت دارم اقا برام دعا کنین تا تا اخر نی نی باهام باشه و یه نی نی  سالم و صالح نصیبم بشه
28 دی 1391

هفته هفتم

چند روز اول که فهمیدم نی نی تو دلم هست: شادی .نشاط . ناباوری. اما این روزا: بدنم و روحم داره میپذیره یه نی نی توش باشه.   خدایا شکرت به خاطر زندگی خوبم و همه چی دوستت دارم عزیز مامان  
28 دی 1391

خوش اومدی کوچولو

خوش اومدی کوچولو ی من .هورا بالاخره منم مامان شدم .5مهر رفتم پیش دکتر زنان کفت برو بخواب تا وضعیت حاملگیت را ببینم بعد از کلی سوال  و سونو کردن گفت قلب نی  نی هم شکل گرفته اشک در چشمانم حلقه زد . لطفا تا 9 ماه همانجا محکم بچسب هوس زود اومدن نکنی   
28 دی 1391

ممنونم خدا

ای خدا خیلی بزرگی این بنده توهه که کم طاقت و کم حوصله هست  ممنونم از اینکه منو لایق دونستی  و یکی از فرشته هاتو گذاشتی تو دل این بنده حقیرت
28 دی 1391

دیدن دو خط قرمز و پی بردن به معجزه

 شب بیستم ساعت 10/30 برای قدم زدن  تنهایی رفتم بیرون دیدم داروخانه روبروی مهمانسرایی که اونجایی بودیم هست انگار یکی کشوندم اونجا بی اختیار وارد داروخانه شدم ویه بی بی چک گرفتم و اومدم تو اتاق و همون موقع تست امتحان کردم اولش یه خط نشون داد داشتم نا امید میشدم که دیدم یک خط دیگه هم ظاهر شد اصلا باورم نمیشد دستم میلرزید و رفتم تو اتاق به شوهرم نشونش دادم  و گفتم چند خط مبینی که گفت دوتا  گفتم شاید اشتباه باشه دوباره لباس پوشیدم و رفتم یک تست دیگه گرفتم که صبح زود امتحانش کنم. شبش که اصلاخوابم نبرد تا اینکه ساعت 5 بلند شدم و تست گذاشتمو دوباره دو خط ظاهر شد. اینجا بود که عیدی ام را از امام رضا گرفتم   &nb...
28 دی 1391

رفتن به مشهد الرضا و معجزه

از ماه مبارک رمضان که مهمانسرا  رزرو کردیم در این فکر بودم که همون موقع باید پرید بشم و ناراحت از اینکه نتونم برم زیارت.  تصمیم گرفتم برم بهداشت و با ماما صحبت کنم که میتونم برای یک ماه قرص  ال دی بخورم و برایم ضرری نداره که گفت نه .برگشتم و همسایمون و دوستم که مشهدی هست گفت به نظر من بیا و قرص نخور شاید اینماه قسمت شد و خواستی حامله بشی تو دلم افتاد قرص نخورم. 18 برج وقت پریدم بود و باید 17مشهد باشیم 16 حرکت کردیم هی منتظر بودم پرید شم  تا اینکه گذشت تا 20 که باید فرداش مهمانسرا را تحویل بدیم
28 دی 1391

بدون عنوان

دلم گرفته از بازی زمانه از روزهای تکراری...... منتظرم منتظر یک ندا یه معجزه که بگه تو در راهی.... انتظار گلویم را میفشارد انگار دیگه نمیتونم  نفس بکشم... به کدامین گناه داره اینگونه مجازات میشوم.... دلم هوای تو را دارد
28 دی 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به اقا زاده می باشد